معنی فارسی set one's sights on
B1هدف گرفتن و تلاش برای رسیدن به هدف خاصی.
To establish a goal or target and work towards it.
- IDIOM
example
معنی(example):
او اهدافش را برنده شدن در قهرمانی قرار داده است.
مثال:
She has set her sights on winning the championship.
معنی(example):
او اهدافش را بر ارتقای شغلی در محل کار قرار داده است.
مثال:
He set his sights on a promotion at work.
معنی فارسی کلمه set one's sights on
:هدف گرفتن و تلاش برای رسیدن به هدف خاصی.