معنی فارسی set someone back on their heels
B2به چالش کشیدن کسی به گونهای که او را شگفتزده یا متزلزل کنید، یا باعث اضطراب یا آسیبی شود.
To surprise or confuse someone, often causing them to hesitate or rethink their position.
- IDIOM
example
معنی(example):
خبر غیرمنتظره او را شگفتزده کرد.
مثال:
The unexpected news set him back on his heels.
معنی(example):
سوال سخت او را در طول مصاحبه به چالش کشید.
مثال:
The tough question set her back on her heels during the interview.
معنی فارسی کلمه set someone back on their heels
:
به چالش کشیدن کسی به گونهای که او را شگفتزده یا متزلزل کنید، یا باعث اضطراب یا آسیبی شود.