معنی فارسی set someone's teeth on edge

B2

به حالت عصبانیت یا ناراحتی شدید از یک صدا یا عمل اشاره می‌کند.

To make someone feel very annoyed or irritated.

example
معنی(example):

صدای ناخن‌ها روی تخته گچ دندان‌هایم را به لرزه درمی‌آورد.

مثال:

The sound of nails on a chalkboard sets my teeth on edge.

معنی(example):

ناله‌های مداوم او دندان‌های همه را به لرزه درمی‌آورد.

مثال:

Her constant whining sets everyone's teeth on edge.

معنی فارسی کلمه set someone's teeth on edge

:

به حالت عصبانیت یا ناراحتی شدید از یک صدا یا عمل اشاره می‌کند.