معنی فارسی set something in motion

B1

به معنای شروع یک فعالیت یا فرآیند. این عبارت به نوعی به راه‌اندازی یک پروژه یا حرکت به سمت جلو اشاره دارد.

To start a process or activity.

example
معنی(example):

مدیر تصمیم گرفت پروژه را به حرکت درآورد.

مثال:

The director decided to set the project in motion.

معنی(example):

آنها پس از جلسه، طرح را به حرکت درآوردند.

مثال:

They set the plan in motion after the meeting.

معنی فارسی کلمه set something in motion

: معنی set something in motion به فارسی

به معنای شروع یک فعالیت یا فرآیند. این عبارت به نوعی به راه‌اندازی یک پروژه یا حرکت به سمت جلو اشاره دارد.