معنی فارسی set to

B1

به معنای تنظیم یا آماده کردن چیزی برای انجام در زمان مشخصی یا شروع یک عمل.

Prepared or arranged for a specific purpose or event.

verb
معنی(verb):

To begin something with determination; to commence a long and difficult task or project.

example
معنی(example):

زنگ هشدار برای ساعت ۷ صبح تنظیم شده است.

مثال:

The alarm is set to go off at 7 AM.

معنی(example):

او برای فارغ‌التحصیل شدن در سال جاری آماده است.

مثال:

He is set to graduate this year.

معنی فارسی کلمه set to

: معنی set to به فارسی

به معنای تنظیم یا آماده کردن چیزی برای انجام در زمان مشخصی یا شروع یک عمل.