معنی فارسی settling time

B1

مدت زمانی که نیاز است تا یک مخلوط یا ماده به حالت پایدار برسد.

The period required for a mixture or substance to become stable or settle.

example
معنی(example):

مطمئن شوید که زمان کافی برای نشستن پس از ریختن بتن فراهم کنید.

مثال:

Make sure to allow enough settling time after pouring the concrete.

معنی(example):

زمان نشستن مخلوط می‌تواند بر محصول نهایی تأثیر بگذارد.

مثال:

The settling time for the mixture can affect the final product.

معنی فارسی کلمه settling time

: معنی settling time به فارسی

مدت زمانی که نیاز است تا یک مخلوط یا ماده به حالت پایدار برسد.