معنی فارسی settle someone's hash
B2به معنای حل یک مشکل یا تسویه حساب با کسی، معمولاً پس از بروز مشکلی است.
To resolve a conflict or issue, often after a disagreement.
- verb
verb
معنی(verb):
To physically or verbally subdue someone.
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند تا پس از مشاجره، مشکل او را حل کنند.
مثال:
They decided to settle his hash after the argument.
معنی(example):
اگر قوانین را دنبال نکنی، کسی مشکل تو را حل خواهد کرد.
مثال:
If you don't follow the rules, someone will settle your hash.
معنی فارسی کلمه settle someone's hash
:به معنای حل یک مشکل یا تسویه حساب با کسی، معمولاً پس از بروز مشکلی است.