معنی فارسی shackledom

B1

شَکلات بودن، حالتی است که در آن فرد یا گروهی تحت قید و بند سنت‌ها یا قواعد محدودکننده قرار دارند.

The state of being bound by traditions or restrictive rules.

example
معنی(example):

او احساس شَکلات بودن سنت را داشت.

مثال:

She felt the shackledom of tradition.

معنی(example):

شَکلات بودن می‌تواند خلاقیت را محدود کند.

مثال:

Shackledom can hinder creativity.

معنی فارسی کلمه shackledom

: معنی shackledom به فارسی

شَکلات بودن، حالتی است که در آن فرد یا گروهی تحت قید و بند سنت‌ها یا قواعد محدودکننده قرار دارند.