معنی فارسی shadowily
B1سایهوار، به طرز مبهم یا غیرشفاف به چیزی اشاره میکند.
In a manner that is obscure or not clearly defined.
- ADVERB
example
معنی(example):
شکل به طور سایهواری در اتاق حرکت کرد.
مثال:
The figure moved shadowily across the room.
معنی(example):
آنها به صورت سایهوار صحبت کردند و به رمزهایی اشاره کردند که نمیتوانستند فاش کنند.
مثال:
They spoke shadowily, hinting at secrets they could not reveal.
معنی فارسی کلمه shadowily
:
سایهوار، به طرز مبهم یا غیرشفاف به چیزی اشاره میکند.