معنی فارسی shadowiness
B1سایگی، خاصیت یا وضعیت بودن در سایه یا تاریکی.
The quality or state of being shadowy or dim.
- NOUN
example
معنی(example):
سایگی جنگل به جذابیت مرموز آن افزوده بود.
مثال:
The shadowiness of the forest added to its mysterious charm.
معنی(example):
این نقاشی سایگی شامگاه را به زیبایی به تصویر میکشد.
مثال:
The painting captures the shadowiness of twilight beautifully.
معنی فارسی کلمه shadowiness
:
سایگی، خاصیت یا وضعیت بودن در سایه یا تاریکی.