معنی فارسی shallowed
B1به معنای کم عمق شدن یا کاهش عمق در یک مکان آبی است.
To have become less deep.
- verb
verb
معنی(verb):
To make or become less deep.
example
معنی(example):
رودخانه در تابستان کمعمق شده است.
مثال:
The river has shallowed over the summer.
معنی(example):
دریاچه امسال به طرز قابل توجهی کم عمق شده است.
مثال:
The lake has shallowed significantly this year.
معنی فارسی کلمه shallowed
:
به معنای کم عمق شدن یا کاهش عمق در یک مکان آبی است.