معنی فارسی shammying
B1شامیک کردن، عمل استفاده از پارچه نرم برای پاک کردن یا صیقل دادن سطحی است.
The act of using a soft cloth to clean or polish a surface.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال شامیک کردن ماشینش است تا آن را براق کند.
مثال:
She is shammying her car to give it a shiny finish.
معنی(example):
شامیک کردن میز، آن را براق و تمیز نشان میدهد.
مثال:
Shammying the table makes it look polished and clean.
معنی فارسی کلمه shammying
:
شامیک کردن، عمل استفاده از پارچه نرم برای پاک کردن یا صیقل دادن سطحی است.