معنی فارسی she-agreed-to-help

B1

او اعلام کرده است که مایل به کمک به کسی است، به ویژه در زمینه‌ای خاص.

To express acceptance to provide assistance to someone.

example
معنی(example):

او موافقت کرد که به دوستش در پروژه کمک کند.

مثال:

She agreed to help her friend with the project.

معنی(example):

پس از چند بحث، او موافقت کرد که به ما در آماده شدن برای رویداد کمک کند.

مثال:

After some discussion, she agreed to help us prepare for the event.

معنی فارسی کلمه she-agreed-to-help

: معنی she-agreed-to-help به فارسی

او اعلام کرده است که مایل به کمک به کسی است، به ویژه در زمینه‌ای خاص.