معنی فارسی sheered

B1

چیزهایی که از لایه یا سطحی بریده یا جدا شده‌اند.

To cut the wool off a sheep or to cut away a part of something.

verb
معنی(verb):

To swerve from a course.

مثال:

A horse sheers at a bicycle.

معنی(verb):

To shear.

example
معنی(example):

در بهار، گوسفندها پشم‌شان کوتاه شد.

مثال:

The sheep were sheered in the springtime.

معنی(example):

او چوب را تراشید تا سطحی صاف ایجاد کند.

مثال:

He sheered the wood to create a smooth surface.

معنی فارسی کلمه sheered

: معنی sheered به فارسی

چیزهایی که از لایه یا سطحی بریده یا جدا شده‌اند.