معنی فارسی shelflist

B1

لیستی از کتاب‌ها یا اشیاء موجود در یک قفسه یا مکان خاص.

A list of books or items available on a shelf or location.

example
معنی(example):

من یک لیست قفسه‌ای برای پیگیری تمام خریدهای جدید تهیه کردم.

مثال:

I created a shelflist to track all the new acquisitions.

معنی(example):

لیست قفسه‌ای او به او کمک کرد تا از خریدهای تکراری جلوگیری کند.

مثال:

Her shelflist helped her avoid duplicate purchases.

معنی فارسی کلمه shelflist

: معنی shelflist به فارسی

لیستی از کتاب‌ها یا اشیاء موجود در یک قفسه یا مکان خاص.