معنی فارسی shelfy

B1

مرتبط با نظم و ترتیب، به ویژه در مورد فضاهای ذخیره‌سازی.

Related to neatness and organization, especially in storage spaces.

example
معنی(example):

ظاهر مرتب اتاق باعث شد که به نظر منظم بیاید.

مثال:

The shelfy appearance of the room made it look organized.

معنی(example):

او یک طرح منظم برای منطقه مطالعه طراحی کرد.

مثال:

He designed a shelfy layout for the study area.

معنی فارسی کلمه shelfy

: معنی shelfy به فارسی

مرتبط با نظم و ترتیب، به ویژه در مورد فضاهای ذخیره‌سازی.