معنی فارسی shell egg

A1

تخم‌مرغی که پوست قابل ‌شکستنی دارد و معمولاً برای مصرف انسانی استفاده می‌شود.

An egg with a hard outer covering, typically from a bird, used for food.

example
معنی(example):

یک تخم‌مرغ با پوست برای پخت و پز و شیرینی‌پزی استفاده می‌شود.

مثال:

A shell egg is used for cooking and baking.

معنی(example):

من مقداری تخم‌مرغ با پوست از بازار خریدم.

مثال:

I bought some shell eggs from the market.

معنی فارسی کلمه shell egg

: معنی shell egg به فارسی

تخم‌مرغی که پوست قابل ‌شکستنی دارد و معمولاً برای مصرف انسانی استفاده می‌شود.