معنی فارسی shellshock
B1شوک ناشی از بمبگذاری به کمبود توانایی روانی قابل مشاهده در اثر تجربه حوادث شوکهکننده و ترسناک گفته میشود.
Psychological distress or trauma caused by the experience of combat, especially from explosions.
- noun
noun
معنی(noun):
A stunning shock.
معنی(noun):
A psychiatric condition characterized by fatigue caused by battle.
معنی(noun):
A person with the condition.
example
معنی(example):
پس از انفجار، او دچار شوک ناشی از بمبگذاری شد.
مثال:
After the explosion, he experienced shellshock.
معنی(example):
بسیاری از سربازان در طول جنگ از شوک ناشی از بمبگذاری رنج میبردند.
مثال:
Many soldiers suffered from shellshock during the war.
معنی فارسی کلمه shellshock
:
شوک ناشی از بمبگذاری به کمبود توانایی روانی قابل مشاهده در اثر تجربه حوادث شوکهکننده و ترسناک گفته میشود.