معنی فارسی sheppherded

B1

هدایت یا رهبری حیوانات به مکان خاص.

Past tense of shepperd, meaning to guide or direct animals.

example
معنی(example):

آنها گاوها را به داخل طویله هدایت کردند.

مثال:

They sheppherded the cattle into the barn.

معنی(example):

او از کودکی حیوانات را هدایت می‌کرد.

مثال:

He had sheppherded animals since he was a child.

معنی فارسی کلمه sheppherded

: معنی sheppherded به فارسی

هدایت یا رهبری حیوانات به مکان خاص.