معنی فارسی shinneries
B1جمع شینری، مناطقی که با بوتهها و گیاهان کوتاه پوشیده شدهاند.
Plural form of shinnery; areas covered with low shrubs and grasses.
- NOUN
example
معنی(example):
شینریهای اطراف دره در بهار زیبا هستند.
مثال:
The shinneries around the valley are beautiful in spring.
معنی(example):
گلهای وحشی هر سال در شینریها شکوفه میزنند.
مثال:
Wildflowers bloom in the shinneries every year.
معنی فارسی کلمه shinneries
:
جمع شینری، مناطقی که با بوتهها و گیاهان کوتاه پوشیده شدهاند.