معنی فارسی shipboy

B1

پسر کشتی، جوانی که در کشتی‌ها کار می‌کند، معمولاً به عنوان یک کارآموز یا دستیار.

A young boy who works on a ship, often in a helper or apprentice role.

example
معنی(example):

پسر کشتی به سختی برای تمیز کردن عرشه‌ها کار می‌کرد.

مثال:

The shipboy worked hard to clean the decks.

معنی(example):

یک پسر کشتی معمولاً در حال کمک به قایق‌های ماهی‌گیری دیده می‌شود.

مثال:

A shipboy is often seen helping on fishing boats.

معنی فارسی کلمه shipboy

: معنی shipboy به فارسی

پسر کشتی، جوانی که در کشتی‌ها کار می‌کند، معمولاً به عنوان یک کارآموز یا دستیار.