معنی فارسی shipwrightry
B2کشتیسازی، قدمت این حرفه به دورانهای گذشته باز میگردد و شامل طراحی و ساخت کشتیها است.
The craft or trade of shipbuilding.
- NOUN
example
معنی(example):
مهارت او در کشتیسازی در دقت کارش مشهود بود.
مثال:
His skill in shipwrightry was evident in the precision of his work.
معنی(example):
کشتیسازی که آنها استفاده کردند سنتی بود و از نسلهای قبل منتقل شده بود.
مثال:
The shipwrightry they used was traditional and passed down through generations.
معنی فارسی کلمه shipwrightry
:
کشتیسازی، قدمت این حرفه به دورانهای گذشته باز میگردد و شامل طراحی و ساخت کشتیها است.