معنی فارسی shopwife
B1زنی که به عنوان همسر صاحبان فروشگاه، معمولاً در اداره فروشگاه یا کسب و کار خانوادگی نقش دارد.
A woman who is the wife of a shop owner, typically involved in managing the family business.
- NOUN
example
معنی(example):
او به یک همسر صاحب فروشگاه تبدیل شد و به کسب و کار خانوادگی رسیدگی کرد.
مثال:
She became a shopwife and took care of the family business.
معنی(example):
همسر صاحب فروشگاه بودن به معنای ایجاد تعادل بین زندگی خانوادگی و اداره یک فروشگاه است.
مثال:
Being a shopwife means balancing home life with running a store.
معنی فارسی کلمه shopwife
:
زنی که به عنوان همسر صاحبان فروشگاه، معمولاً در اداره فروشگاه یا کسب و کار خانوادگی نقش دارد.