معنی فارسی short-lasting
B1کوتاه مدت، به وضعیتی اشاره دارد که مدت زمان زیادی دوام نمیآورد.
Having a duration that is brief and not prolonged.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اثر این دارو کوتاه مدت است.
مثال:
The effects of the medication are short-lasting.
معنی(example):
ما به نتایج کوتاه مدتی برای این پروژه نیاز داریم.
مثال:
We need short-lasting results for this project.
معنی فارسی کلمه short-lasting
:
کوتاه مدت، به وضعیتی اشاره دارد که مدت زمان زیادی دوام نمیآورد.