معنی فارسی shortlived

B1

کوتاه‌عمر، اشاره به چیزی دارد که مدت زمان کمی وجود دارد یا پایدار است.

Existing or remaining in a state for only a brief period of time.

adjective
معنی(adjective):

Alive or existent for only a short period of time.

example
معنی(example):

پروانه عمر کوتاهی دارد که تنها چند هفته طول می‌کشد.

مثال:

The butterfly has a short-lived existence, lasting only a few weeks.

معنی(example):

بسیاری از روندها در مد معمولاً عمر کوتاهی دارند و به سرعت با سبک‌های جدید جایگزین می‌شوند.

مثال:

Many trends in fashion are often short-lived, quickly replaced by new styles.

معنی فارسی کلمه shortlived

: معنی shortlived به فارسی

کوتاه‌عمر، اشاره به چیزی دارد که مدت زمان کمی وجود دارد یا پایدار است.