معنی فارسی shortsome

B1

کوتاه‌مدت، به چیزی اشاره دارد که به سرعت پایان می‌یابد یا تاثیری سریع دارد.

Referring to something that is transient or short-lived.

example
معنی(example):

او در میان هم‌سن و سالانش شهرتی کوتاه‌مدت دارد.

مثال:

He has a shortsome reputation among his peers.

معنی(example):

این پروژه به دلیل اتمام سریع آن، به عنوان کوتاه‌مدت در نظر گرفته شد.

مثال:

The project was considered shortsomes due to its quick completion.

معنی فارسی کلمه shortsome

: معنی shortsome به فارسی

کوتاه‌مدت، به چیزی اشاره دارد که به سرعت پایان می‌یابد یا تاثیری سریع دارد.