معنی فارسی shorttail
B1گربه یا ماهی با دمی کوتاه که ممکن است به یک نوع خاص از آن اشاره داشته باشد.
A term used to describe animals with shorter tails compared to their species.
- OTHER
example
معنی(example):
گربه کوتاهدم بسیار بازیگوش است.
مثال:
The shorttail cat is very playful.
معنی(example):
ماهیهای کوتاهدم را میتوان در بسیاری از دریاچهها یافت.
مثال:
Shorttail fish can be found in many lakes.
معنی فارسی کلمه shorttail
:
گربه یا ماهی با دمی کوتاه که ممکن است به یک نوع خاص از آن اشاره داشته باشد.