معنی فارسی shrewdness

B2

شیرینی، هوشمندی و توانایی در فهم و تصمیم‌گیری در موقعیت‌های مختلف.

The quality of having or showing sharp powers of judgment; astuteness.

noun
معنی(noun):

The quality of being shrewd.

معنی(noun):

An invented collective name for a group of apes.

example
معنی(example):

زیرکی او در تجارت به او کمک کرد تا موفق شود.

مثال:

Her shrewdness in business helped her succeed.

معنی(example):

کارآگاه در حل پرونده نشان داد که بسیار زیرک است.

مثال:

The detective showed great shrewdness while solving the case.

معنی فارسی کلمه shrewdness

: معنی shrewdness به فارسی

شیرینی، هوشمندی و توانایی در فهم و تصمیم‌گیری در موقعیت‌های مختلف.