معنی فارسی shucker
B2شکر، شخصی که صدفها و دیگر مواد غذایی دریایی را باز میکند.
A person who opens oysters and other seafood for consumption.
- NOUN
example
معنی(example):
او در رستوران دریایی یک اشخاص ماهر در شکر است.
مثال:
He is a skilled shucker at the seafood restaurant.
معنی(example):
شکر به سرعت صدفها را باز کرد.
مثال:
The shucker opened the oysters quickly.
معنی فارسی کلمه shucker
:
شکر، شخصی که صدفها و دیگر مواد غذایی دریایی را باز میکند.