معنی فارسی shuffle the cards

A2

کارت‌ها را به طور تصادفی مرتب کردن تا ترتیب آنها تغییر کند.

To rearrange cards randomly before playing a game.

example
معنی(example):

آیا می‌توانی قبل از شروع بازی، کارت‌ها را شفل کنی؟

مثال:

Can you shuffle the cards before we start the game?

معنی(example):

او با مهارت کارت‌ها را شفل کرد قبل از اینکه توزیع کند.

مثال:

He shuffled the cards expertly before dealing them.

معنی فارسی کلمه shuffle the cards

: معنی shuffle the cards به فارسی

کارت‌ها را به طور تصادفی مرتب کردن تا ترتیب آنها تغییر کند.