معنی فارسی sibbendy
B1استعداد یا رفتارهایی که به پیوندهای نزدیک و صمیمی کمک میکند.
Characteristics that promote close relationships and bonding.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نگرش سیرابندی جامعه روابط قوی را تقویت کرد.
مثال:
The sibbendy attitude of the community fostered strong bonds.
معنی(example):
رفتارهای سیرابندی معمولاً در خانوادههای نزدیک دیده میشود.
مثال:
Sibbendy behaviors are often seen in close-knit families.
معنی فارسی کلمه sibbendy
:
استعداد یا رفتارهایی که به پیوندهای نزدیک و صمیمی کمک میکند.