معنی فارسی sibilus
B1به ویژگی صداهایی اطلاق میشود که سر و صدای نازکی شبیه جیرجیر دارند.
A term used to describe certain hissing or whispering sounds.
- NOUN
example
معنی(example):
نت موسیقی یک کیفیت سیبیلوس داشت.
مثال:
The musical note had a sibilus quality to it.
معنی(example):
او دربارهٔ طبیعت سیبیلوس برخی صداها بحث کرد.
مثال:
He argued about the sibilus nature of certain sounds.
معنی فارسی کلمه sibilus
:
به ویژگی صداهایی اطلاق میشود که سر و صدای نازکی شبیه جیرجیر دارند.