معنی فارسی sibylesque
B2به ویژگیهای زنگزده یا شبیه به آن اشاره دارد، معمولاً در زمینههای ادبی یا هنری.
Suggestive of hissing or sibilant characteristics, often used in literature or performance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اجرای او کیفیتی زنگزنده داشت که تماشاچیان را جذب کرد.
مثال:
Her performance had a sibylesque quality, enchanting the audience.
معنی(example):
داستان عنصری زنگزده داشت که آن را جادویی کرد.
مثال:
The tale had a sibylesque element that made it magical.
معنی فارسی کلمه sibylesque
:
به ویژگیهای زنگزده یا شبیه به آن اشاره دارد، معمولاً در زمینههای ادبی یا هنری.