معنی فارسی sibyllism
B1سیبیلیسم به عمل یا روشهای مرتبط با سیبيل و پیشگوییهای او اطلاق میشود.
The study or practice related to the prophecies of Sibyls.
- NOUN
example
معنی(example):
این عالم به طور گستردهای دربارهٔ سیبیلیسم در متون باستانی نوشت.
مثال:
The scholar wrote extensively about sibyllism in ancient texts.
معنی(example):
سیبیلیسم اغلب بازتابدهندهٔ باورهای جوامع باستانی است.
مثال:
Sibyllism often reflects the beliefs of ancient societies.
معنی فارسی کلمه sibyllism
:
سیبیلیسم به عمل یا روشهای مرتبط با سیبيل و پیشگوییهای او اطلاق میشود.