معنی فارسی sick-making

B2

به حالتی اشاره دارد که باعث احساس ناراحتی یا بیماری می‌شود.

Causing nausea or discomfort; repulsive.

example
معنی(example):

صحنه بیمارکننده در فیلم مرا ناراحت کرد.

مثال:

The sick-making scene in the movie made me uncomfortable.

معنی(example):

برخی غذاها اگر در مقادیر زیاد خورده شوند، می‌توانند بیمارکننده باشند.

مثال:

Some foods can be sick-making if eaten in large amounts.

معنی فارسی کلمه sick-making

: معنی sick-making به فارسی

به حالتی اشاره دارد که باعث احساس ناراحتی یا بیماری می‌شود.