معنی فارسی sickless

B1

بدون بیماری، به حالتی اطلاق می‌شود که فرد مبتلا به بیماری نیست.

The state of being without illness or disease.

example
معنی(example):

او پس از مصرف دارو، احساس بی‌سختی کرد.

مثال:

He felt sickless after taking the medicine.

معنی(example):

تابستان بدون بیماری، برای کشاورزان خوشایند بود.

مثال:

The sickless summer was a relief for the farmers.

معنی فارسی کلمه sickless

: معنی sickless به فارسی

بدون بیماری، به حالتی اطلاق می‌شود که فرد مبتلا به بیماری نیست.