معنی فارسی sicklewise

B1

به طرز یا شکل داس، به ویژه در کشاورزی اشاره دارد به شیوه‌ای که در آن گیاهان برش داده می‌شوند.

In a manner resembling the shape or motion of a sickle, especially in farming.

example
معنی(example):

او چمن را به صورت داسی برای تکمیل مرتب برید.

مثال:

He cut the grass sicklewise for a neat finish.

معنی(example):

روش داسی برای برداشت محصولات کارآمد است.

مثال:

The sicklewise method is efficient for harvesting crops.

معنی فارسی کلمه sicklewise

: معنی sicklewise به فارسی

به طرز یا شکل داس، به ویژه در کشاورزی اشاره دارد به شیوه‌ای که در آن گیاهان برش داده می‌شوند.