معنی فارسی sickling

B1

سیکلینگ به نوعی آسیب یا اختلال در رشد گیاهان اطلاق می‌شود که معمولاً به علت شرایط محیطی نامناسب مانند خشکسالی اتفاق می‌افتد.

The process of a plant suffering from abnormal growth or development, often related to environmental factors.

example
معنی(example):

سیکلینگ گیاهان معمولاً به دلیل خشکسالی اتفاق می‌افتد.

مثال:

The sickling of plants often occurs due to drought.

معنی(example):

سیکلینگ می‌تواند به طور قابل توجهی بر تولید کشاورزی تأثیر بگذارد.

مثال:

Sickling can affect agricultural output significantly.

معنی فارسی کلمه sickling

: معنی sickling به فارسی

سیکلینگ به نوعی آسیب یا اختلال در رشد گیاهان اطلاق می‌شود که معمولاً به علت شرایط محیطی نامناسب مانند خشکسالی اتفاق می‌افتد.