معنی فارسی side-glance

B1

نگاه کناری، نگاهی مختصر یا سریع به‌سمت چیزی یا کسی.

A quick or indirect glance at someone or something.

example
معنی(example):

او وقتی او وارد اتاق شد، نگاهی کناری به او انداخت.

مثال:

She shot him a side-glance as he entered the room.

معنی(example):

او نگاه کناری او را متوجه شد و کمی خجالتی شد.

مثال:

He noticed her side-glance and felt a bit shy.

معنی فارسی کلمه side-glance

: معنی side-glance به فارسی

نگاه کناری، نگاهی مختصر یا سریع به‌سمت چیزی یا کسی.