معنی فارسی side-table
A2میز کوچکی که معمولاً در کنار مبلمان قرار میگیرد و برای قرار دادن اشیاء استفاده میشود.
A small table that is placed beside a larger piece of furniture, typically used for holding items.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک لامپ روی میز کنار مبل گذاشتم.
مثال:
I placed a lamp on the side-table next to the couch.
معنی(example):
میز کنار دارای یک کشو برای نگهداری اشیاء کوچک است.
مثال:
The side-table has a drawer for storing small items.
معنی فارسی کلمه side-table
:
میز کوچکی که معمولاً در کنار مبلمان قرار میگیرد و برای قرار دادن اشیاء استفاده میشود.