معنی فارسی sideliner

B1

تماشاچی یا شخصی که در یک فعالیت شرکت نمی‌کند، ولی به تماشا یا حمایت می‌پردازد.

A person who observes from the sidelines, typically not participating directly.

example
معنی(example):

تماشاگر بازی را از حاشیه‌ها مشاهده کرد.

مثال:

The sideliner watched the game from the sidelines.

معنی(example):

به عنوان تماشاچی، او به تیم اصلی کمک کرد.

مثال:

As a sideliner, she provided support to the main team.

معنی فارسی کلمه sideliner

: معنی sideliner به فارسی

تماشاچی یا شخصی که در یک فعالیت شرکت نمی‌کند، ولی به تماشا یا حمایت می‌پردازد.