معنی فارسی siderealize

B1

ستاره‌ای کردن، فرآیند هماهنگ سازی یا تنظیم مشاهده‌ها و مفاهیم با موقعیت‌های ستاره‌ای و کهکشانی.

To adjust or align something with celestial observations or positions.

example
معنی(example):

نجوم‌دانان در تلاش‌اند تا مشاهدات خود را برای دقت، ستاره‌ای کنند.

مثال:

Astronomers seek to siderealize their observations for accuracy.

معنی(example):

برای ستاره‌ای کردن درک خود از کیهان، باید ستاره‌ها را در نظر بگیریم.

مثال:

To siderealize our understanding of the cosmos, we must consider the stars.

معنی فارسی کلمه siderealize

: معنی siderealize به فارسی

ستاره‌ای کردن، فرآیند هماهنگ سازی یا تنظیم مشاهده‌ها و مفاهیم با موقعیت‌های ستاره‌ای و کهکشانی.