معنی فارسی sideward
B1به طرف کناره یا پهلو، به ویژه در حرکت یا جابجایی.
To or toward the side; sideways.
- adjective
- adverb
adjective
معنی(adjective):
Toward a side.
adverb
معنی(adverb):
Toward a side.
example
معنی(example):
گربه به سمت کناری رفت تا از سگ دور شود.
مثال:
The cat moved sideward to avoid the dog.
معنی(example):
او حین راه رفتن در خیابان به سمت کناری نگاهی انداخت.
مثال:
He glanced sideward while walking down the street.
معنی فارسی کلمه sideward
:
به طرف کناره یا پهلو، به ویژه در حرکت یا جابجایی.