معنی فارسی sideways on

B1

به حالت کناری و در وضعیتی خاص، معمولاً در موقعیت دراز کشیده.

In a position that is not directly upward or downward; lying or tilted on the side.

example
معنی(example):

او به طور کناری روی کاناپه در حال تماشای تلویزیون دراز کشید.

مثال:

He lay sideways on the couch while watching TV.

معنی(example):

کتاب به طور کناری بر روی میز افتاد و باز ماند.

مثال:

The book fell sideways on the table and landed open.

معنی فارسی کلمه sideways on

: معنی sideways on به فارسی

به حالت کناری و در وضعیتی خاص، معمولاً در موقعیت دراز کشیده.