معنی فارسی sighty
B1دلربا، قابل دیدن و جذبکننده.
Attractive or pleasing to the eye.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او چهرهای دلربا داشت که توجه همه را جلب کرد.
مثال:
He had a sighty countenance that attracted everyone's attention.
معنی(example):
او در مهمانی دلبند به پوشش زیبا و دلربایی که به تن داشت، توجهها را جلب کرد.
مثال:
She wore a sighty dress to the party, making her stand out.
معنی فارسی کلمه sighty
:
دلربا، قابل دیدن و جذبکننده.