معنی فارسی sil

B1

سیل، به معنای نوعی صندلی تاشو در برخی فرهنگ‌ها و جوامع است.

A type of folding seat, especially in specific cultural contexts.

noun
معنی(noun):

A yellowish pigment used by painters in ancient times.

example
معنی(example):

سیل چراغ باعث شد که به‌خوبی درخشان شود.

مثال:

The sil of the lamp made it shine brightly.

معنی(example):

سیل یک صندلی تاشو است که در برخی فرهنگ‌ها استفاده می‌شود.

مثال:

A sil is a folding seat used in some cultures.

معنی فارسی کلمه sil

: معنی sil به فارسی

سیل، به معنای نوعی صندلی تاشو در برخی فرهنگ‌ها و جوامع است.