معنی فارسی similitive

B2

به معنای چیزی که از شباهت‌ها یا تشبیه‌ها برای تجزیه و تحلیل یا توضیح استفاده می‌کند.

Relating to or characterized by comparison or similarity.

example
معنی(example):

رویکرد تشبیهی او به تیم کمک کرد تا بهتر با هم کار کنند.

مثال:

Her similitive approach helped the team work better together.

معنی(example):

تحلیل تشبیهی الگوهای مهمی را آشکار کرد.

مثال:

The similitive analysis revealed important patterns.

معنی فارسی کلمه similitive

: معنی similitive به فارسی

به معنای چیزی که از شباهت‌ها یا تشبیه‌ها برای تجزیه و تحلیل یا توضیح استفاده می‌کند.