معنی فارسی simility

B1

معنای شباهت یا مشابهت در بین اشیاء یا ایده‌ها.

The quality of being similar; resemblance.

example
معنی(example):

آنها شباهتی بین دو تابلو مشاهده کردند.

مثال:

They noticed a simility between the two paintings.

معنی(example):

این تحقیق به بررسی شباهت‌های فرهنگ‌های مختلف پرداخت.

مثال:

The research explored the simility of different cultures.

معنی فارسی کلمه simility

: معنی simility به فارسی

معنای شباهت یا مشابهت در بین اشیاء یا ایده‌ها.