معنی فارسی sinecured
B1سمت یا شغلی که در آن فرد مسئولیتهای کمی دارد و غالباً به دلیل رابطه یا موقعیت خاص خود به آن منصوب شده است.
A position requiring little or no work but giving the holder status or financial benefit.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک سمت سینکوری داشت که به کار کمی نیاز داشت.
مثال:
He held a sinecured position that required little work.
معنی(example):
بسیاری از سیاسیون معمولاً به داشتن نقشهای سینکوری متهم میشوند.
مثال:
Many politicians are often accused of having sinecured roles.
معنی فارسی کلمه sinecured
:
سمت یا شغلی که در آن فرد مسئولیتهای کمی دارد و غالباً به دلیل رابطه یا موقعیت خاص خود به آن منصوب شده است.