معنی فارسی sinecureship

B1

وضعیتی که فرد در آن دارای سمت سینکوری است و از مزایای آن بهره‌مند می‌شود.

The condition of holding a sinecure; a position with little or no duties.

example
معنی(example):

سینکوری‌اش زندگی راحتی برای او فراهم کرده بود.

مثال:

Her sinecureship granted her a comfortable lifestyle.

معنی(example):

دستیابی به سینکوری معمولاً به روابط شخصی بستگی دارد.

مثال:

Achieving a sinecureship often depends on personal connections.

معنی فارسی کلمه sinecureship

: معنی sinecureship به فارسی

وضعیتی که فرد در آن دارای سمت سینکوری است و از مزایای آن بهره‌مند می‌شود.